واقعیت محض
نظرات شما عزیزان:
من برای سالها می نویسم
سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند
افسووووووووووس....
افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود
همیشه یکی بود ویکی نبود.....
سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند
افسووووووووووس....
افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود
همیشه یکی بود ویکی نبود.....
خوب که خیس شدم از بارانِ بغضِ خویش
خودم را عاشقانه تر از پیش
صدا زدم :
مـــــــــراد
و باز پاسخ از دهانِ تو شنیدم !!
تو کیستی که بر تمامیت من
همیشه حمیـّت خویش را
انگشت می زنی ؟
حتا زیر آسمانِ اشکهای من
گونه های سرخ تو
خیس می شوند
تو کیستی؟
که دلم می خواهد
تا فرصتی فراهم هست
با خودم آشتی کنم
شاید هنوز ردِ پای اسبم را
کوچه های «چنگیز قلعه » گواهی دهند
می خواهم با خودم آشتی کنم.
خیس خستگی
خستهتر از پروانه
سالهاست
گٍردِ رؤیاهای سرخ باغچهی خویش پر می زنم وُ
هنوز غربت تلخ همیشه را،
مزه می کنم
من خسته ام
و هیچ حاجتی به تایید هیچ پروانه ای نیست
کافی ست دگمهی پیراهنِ پریروزم را باز کنی
تا پاره پاره های عریانِ عمرِ هزار پروانه را،
به سوگ بنشینی.
من خیسِ خستگی ام
بیا شانه هایت را
بالش خیلِ خستگی هایم کن
شاید شبی
زخمهایم را زمین بگذارم
خودم را عاشقانه تر از پیش
صدا زدم :
مـــــــــراد
و باز پاسخ از دهانِ تو شنیدم !!
تو کیستی که بر تمامیت من
همیشه حمیـّت خویش را
انگشت می زنی ؟
حتا زیر آسمانِ اشکهای من
گونه های سرخ تو
خیس می شوند
تو کیستی؟
که دلم می خواهد
تا فرصتی فراهم هست
با خودم آشتی کنم
شاید هنوز ردِ پای اسبم را
کوچه های «چنگیز قلعه » گواهی دهند
می خواهم با خودم آشتی کنم.
خیس خستگی
خستهتر از پروانه
سالهاست
گٍردِ رؤیاهای سرخ باغچهی خویش پر می زنم وُ
هنوز غربت تلخ همیشه را،
مزه می کنم
من خسته ام
و هیچ حاجتی به تایید هیچ پروانه ای نیست
کافی ست دگمهی پیراهنِ پریروزم را باز کنی
تا پاره پاره های عریانِ عمرِ هزار پروانه را،
به سوگ بنشینی.
من خیسِ خستگی ام
بیا شانه هایت را
بالش خیلِ خستگی هایم کن
شاید شبی
زخمهایم را زمین بگذارم
سلام. دوست عزیزم ممنون اومدی وبم. من لینکت کردم. راستی وبتم خیلی قشنگه.
پاسخ:مرسی که لینکم کردی . نظر لطفته ولی به پای وب شما که نمیرسه .
پاسخ:مرسی که لینکم کردی . نظر لطفته ولی به پای وب شما که نمیرسه .
[ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, ] [ 12:36 ] [ maryam ]
[ 3 نظر
]